(`````*متن عاشقانه*`````)

تنهایی ...

 رفته بودم سر حوض

 

تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب...

 

آب در حوض نبود

 

ماهیان می گفتند:

 

هیچ تقصیر درختان نیست

 

ظهر دم کرده تابستان بود

 

پسر روشن آب، لب پاشویه نشست

 

و عقاب خورشید، آمد اورا به هوا برد که برد

+ نوشته شده در شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, ساعت 3:15 توسط (``*melina*``)


 

ختری کنجکاو میپرسید:

 

ایها الناس عشق یعنی چه؟

 

دختری گفت: اولش رویا

 

آخرش بازی است و بازیچه
مادرش گفت: عشق یعنی رنج

 

پینه و زخم و تاول کف دست

 

پدرش گفت: بچه ساکت باش

 

بی ادب! این به تو نیامده است

 

رهروی گفت: کوچه ای بن بست

 

سالکی گفت: راه پر خم و پیچ

 

در کلاس سخن معلم گفت:

 

عین و شین است و قاف، دیگر هیچ

 

دلبری گفت: شوخی لوسی است

 

تاجری گفت: عشق کیلو چند؟

 

مفلسی گفت: عشق پر کردن

 

شکم خالی زن و فرزند

 

شاعری گفت: یک کمی احساس

 

مثل احساس گل به پروانه

 

عاشقی گفت: خانمان سوز است

 

بار سنگین عشق بر شانهشیخ گفتا:گناه بی بخشش

 

واعظی گفت: واژه بی معناست

 

زاهدی گفت: طوق شیطان است

 

محتسب گفت: منکر عظما ست

 

قاضی شهر عشق را فرمود

 

حد هشتاد تازیانه به پشت

 

جاهلی گفت: عشق را عشق است

 

پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت

 

رهگذر گفت: طبل تو خالی است

 

یعنی آهنگ آن ز دور خوش است

 

دیگری گفت: از آن بپرهیزید

 

یعنی از دور کن بر آتش دستچون که بالا گرفت بحث و جدل

 

توی آن قیل و قال من دیدم

 

طفل معصوم با خودش می گفت:

 

من فقط یک سوال پرسیدم!

+ نوشته شده در شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, ساعت 2:58 توسط (``*melina*``)


 نِمیدانَمـ پَسـ اَز مَرگمـ چهـ خواهَد شُد

 

                 نمیخواهَمـ بدانَمـ کوزهـ گر اَز خاکـ اَندامَمـ چهـ خواهَد ساختـ

 

    وَلیـ بسیار مُشتاقَمـ

 

                کِهـ اَز خاکِـ گلویَمـ سوتَکیـ سازَد

،

                       گلویَمـ سوتَکیـ باشد،بدَستِـ کودَکیـ گُستاخـ وَ بازیگوشـ

 

                                      وَ او یکریز وَ پیـ دَر پیـ

 

                 دَم خویشـ را بَر گِلویَمـ سَختـ بفشارَد

 

                                 وَ خوابــِ خُفتِگانـ خُفتهـ را آشفُتِهـ تَر سازَد،

 

                بدینـ سانـ بشکَنَد دَر مَنـ،

 

                                       سکوتِـ مَرگبارَمـ را.. 

*************************************************************

آهَنگِـ زَنگِـ مَنـ رویـ موبایلِتـ با بَقیهـ فَرقـ داشتـ ،

 

وَلیـ آهَنگِـ زَنگِتـ رو موبایلَمـ مِثلِـ بَقیهـ بود !!

 

تو بهـ خاطِرهـ اینکِهـ بفَهمیـ مَنَمـ 

وَ 

مَنـ بهـ خاطِر اینکِهـ فِکر کُنَمـ توییـ … 

*************************************************************

صدا …


دوربینـ … 


حَرکَتـ


باز هَمـ بَرایَمـ نَقشـ بازیـ کُنـ !

 

+ نوشته شده در شنبه 13 اسفند 1390برچسب:, ساعت 12:9 توسط (``*melina*``)


 مرا  عمری   به  دنبالت  كشاندی

 

سرانجامم   به خاكستر نشاندی

 

ربودی  دفتر دل  را  و  افسوس

 

كه سطری  هم   از این   دفتر نخواندی

 

گرفتم   عاقبت  دل   بر  منت  سوخت

 

پس  از   مرگم  سرشكی  هم  فشاندی

 

گذشت   از  من  ولی آخر   نگفتی

 

كه  بعد  از من  به  امید  كه  ماندیتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری دوم www.pichak.net كليك كنيد

نظر يادت نره ه ه ه ه ه ه

+ نوشته شده در شنبه 13 اسفند 1390برچسب:, ساعت 12:3 توسط (``*melina*``)


 اولین باری که عاشقت شدم یادته ؟ من یه کرم سیب بودم و تو یه کرم ابریشم . من به تو قول دادم دیگه هیچوقت سیب نخورم و تو هم قول دادی دور خودت پیله نزنی . ولی نمی دونم چی شد که من طاقت نیاوردم و فقط یه خورده سیب خوردم . تو هم از غصه دور خودت پیله بستی ... حالا دومین باره که عاشقت شدم ، ولی حالا من هنوز یه کرم سیبم و تو یه پروانه خوشگل ، تو پر زدی و رفتی و من موندم و سیبایی که جایی برای خورده شدنشون نمونده . از هر چی سیبه منتنفرم http://ups.night-skin.com/up-90-11/yhil-.jpg

<><<<<<<<<<<<<<<<متنفرم

+ نوشته شده در شنبه 13 اسفند 1390برچسب:, ساعت 11:39 توسط (``*melina*``)


بي وفايي

 مطمئن باش و برو

ضربه‌ات كاری بود 
دل من سخت شكست 
و چه زشت
به من و سادگی‌ام خندیدی
به من و عشقی پاك
كه پر از یاد تو بود 
و خیالم می‌گفت تا ابد مال تو بود
تو برو ، برو تا راحتتر 
تكه‌های دل خود را آرام سر هم بند زنم

 

 

 تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری دوم www.pichak.net كليك كنيد

************************************
کلاس ادبیات معلم گفت: ... فعل رفت را صرف کن!... رفتم ..رفتی. رفت.. ساکت میشوم میخندم !... ولی خنده ام تلخ میشود،... استاد داد میزند خوب بعد ادامه بده و من میگویم: رفت... رفت... رفت ...و دلم شکست، غم رو دلم نشست، رفت شادیم بمرد، شور از دلم ببرد ،... رفت ..رفت ..رفت... و من میخندم و میگویم...  خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است ... کارم از گریه گذشته است به آن میخندمتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری دوم www.pichak.net كليك كنيد

+ نوشته شده در شنبه 13 اسفند 1390برچسب:, ساعت 11:31 توسط (``*melina*``)


 

 

عشق من به تو ژرف و واقعي است

 

 

My love for you is deep and true.                               

Now matter whod you do, rll always be there for you.               

Now matter where you go, rll always be there                     

Beside you till theday I die, My love will                        

Always stay true to you.                                     

                  عشق من به تو ژرف و واقعي است، هر چه بكني اهميتي ندارد،

                     هميشه پشتيبان نو خواهم بود، هر كجا بروي آهميتي ندارد،

                      هميشه در كنار تو خواهم بود، تا واپسين روز زندگاني ام

                                 صادقانه به تو عشق خواهم ورزيد.

 

 

*************************************************************************
 

 

عاشقانه

 

دستانم را به دور خاطرات با تو بودن می اندازم ...

و انگاه حس میکنم .. در کنارمی ..

لحظه های زیبای با تو بودن ...

دیگر تکرار نمی شود ...

ولی من دست از دور انها باز نمیکنم ............

+ نوشته شده در شنبه 13 اسفند 1390برچسب:, ساعت 1:0 توسط (``*melina*``)


 عاشقانه مينويسم

love u

 

 

 

 

+ نوشته شده در جمعه 12 اسفند 1390برچسب:, ساعت 21:43 توسط (``*melina*``)


به من می گفت انقدر دوست دارم که اگه بگی بمیر میمیرم...

سالهاست در تنهایی میسوزم

کاش امتحانش نکرده بودم...!

متن هاي زيبا........

متن هاي زيبا........

+ نوشته شده در جمعه 12 اسفند 1390برچسب:, ساعت 20:42 توسط (``*melina*``)


 

در آغوش تو ميمرم

در آغوش تو ميمرم

در آغوش سپيد پر بهار تو

در آغوشی که ماتمها از او دورند .

در آغوشی که پستانهای کالش ،‌چشمه نورند .

 

تو با من باش و از آسيب ، ايمن باش

تو با من باش

تو را من همچو جامی از عطش سرشار می خواهم .

تو را در هر نفس ،‌در هر هوس ، در هر هم آغوشی

چو چشم پر نگاه برکه های دور

همه شب در کمين بادهای رهگذر

بيدار می خواهم .

تو چون من باش ، با من باش ، با پرهيز دشمن باش

مرا از خويشتن پر کن

مرا از آتش فريادهای بی سخن پر کن

مرا با طرح اندام سپيدت آشنايی ده

مرا از برق چشمان سياهت روشنايی ده 

 
*********************************************
ادامه مطلب يادت نره ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه

ادامه مطلب
+ نوشته شده در جمعه 12 اسفند 1390برچسب:, ساعت 19:10 توسط (``*melina*``)